روزمرگیها
بعد از ده روز که به وبلاگ سر زدم- دیدم فقط دوتا وبلاگ از لیست پنج صفحه ای بخش "وبلاگ دوستان" به روز شده ... فهمیدم دَدَم وای ... وبلاگ نویسی هم بلاخره دِمُدِ شد ...
جایی که واتساپ و وایبر و لاین و تانگو هست - کی میره تو غار زندگی کنه ؟!!
اینکه نمی نویسم نه از سر گرفتاری و مشغولیت دنیاست - بیشتر از سر بی حوصلگی و دلزدگی از دنیاست ...
نتایج کارشناسی ارشد که اومد - دیدم تو همون کنکوری که از باب خنده شرکت کرده بودم - رشته کلام و عقاید دانشگاه مجازی قرآن و حدیث قبول شدم ...
زده به کله ام - قصد کردم - این رشته رو هم بخونم - در حالیکه هنوز پایان نامه کارشناسی ارشد رشته علوم قران و حدیث ام مونده ...
فک می کنید تو این یکی بتونم گمشده خودم رو پیدا کنم ؟!!
من که حسابی قاطی ام ... شیطونه میگه برگرد دوباره به صنعت و کار تو کارخونه - تو اینکاره نیستی داداش من ... هرکسی رو بهر کاری ساختند ... رفتن تو راه معرفت - عیاری میخواد که تو نداری ...
روزهای میلاد اقاست ... حرم به شدت شلوغه ... به سختی میشه رفت زیارت ... منتهی ان شاءالله اگه زیارت نصیبم شد - چشم حتما دعاگوی دوستان هستم ....