روزهای پایانی
أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَنْ يَنْقَضِيَ عَنِّي شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِي هَذِهِ وَ لَكَ قِبَلِي ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيْهِ.
پناه مىآورم به عظمت ذات كريمت،از اينكه ماه رمضان از من سپرى شود،يا سپيده اين شب طلوع كند،و از سوى من نزد تو گناهى يا نتيجه كارى مانده باشد،كه مرا بر آن عذاب نمايى
بلاخره روزهای آخری هم رسید ... یک روز اگر اجل معلق اجازه دهد روزهای آخر عمر رو هم خواهیم دید ...
دلم تنگ میشود ... و دوباره چشم انتظار آمدنش خواهیم نشست ... امید که تا ماه رمضان سال ۹۳ همه زنده باشیم و زندگی کنیم ...
وقتی یک ماه برای اسباب کشی وقت داری هم خوبه و هم بد ... خوبیش اینه که هر روز یک جعبه از وسایل رو بسته بندی میکنی و سخت نمیگذره و بدیش اینه که یک ماه قیافه خونه رو در حال جمع و جور شدن می بینی ...
وقتی همه وسایل تو کارتن ها جمع میشوند و تو با حداقل وسایل دم دستی باز هم می تونی روزها رو بگذرونی با خودت میگی این قریب به سی کارتن انباشته از وسیله تا حالا کجای زندگی من بودند؟! اونوقت دلت رهایی از همه اینها رو میخواد ... ای کاش میشد!!!
این روزها دلم گرفته که چرا روزهای آخری ماه مبارک - دغدغه من باید این باشه: چیو کجا بذارم و چیکار کنم ؟
روزگاری بود که مردانگی مردا به چهره آفتاب سوخته و دستهای زمخت و کار کرده بود ... روزهایی که دلت می رفت برای مردی که غیرت داشت و شجاعت و محبت ... از اعضای چهره این مرد رگ ورم کرده از غیرتشو دوست داشتی و نگاهی که در مواجه با ناموس مردم فقط خاک رو میدید و چشمها و لبان مهربان با خانواده شو ...
اینروزها به صدقه سر محدودیت های تبلیغاتی تلویزیون ایران باید بشنوی از مردانی که کرم ضد چروک مصرف میکنند و دغدغه و اضطراب آب کردن شکمهاشون رو دارند ...