راه کدام است؟

عجیبه خیلی عحیبه ... امروز متحیر موندم که خدا در مورد زندگی من چه صلاح میدونه ... برای انتخاب دو راه در زندگی استخاره گرفتم ... هردو بد اومد و این در حالی بود که من حذف هردوی اینها در زندگی رو نمیتونستم تصور کنم ... عجیبه!!! راه کدام است؟ پس چه باید کرد؟

کم پیش میاد که در زندگی متحیر و متوقف بمونی ... کم پیش میاد آینده اینقدر در ابهام و تردید فرو بره ... همیشه فکر می کنی که بلاخره این باید هست و این نباید نیست ... امروز اما کم آوردی؟

خدایا! شاید باید بیام و از خودت عاجزانه و مسکینانه طلب کنم - راه رو نشونم بدی ... به من بگی که برای ادامه زندگی به کدام سرگرمی مشغول بشم که ترو راضی تر می کنه و عاقبت بخیری همراه داره؟ تا حالا فکر میکردم از مسیری که خودت منو در اون قرار دادی راضی هستی ... فقط من باید دقت کنم که همین مسیر رو با مراقبه طی کنم ... اما امروز به خود راه شک کردم ...

خدایا!  به مهربانیت قسم - منو به مسیر هدایتت راهنمون باش ...

استاد می فرمود برای هرکسی یک مسیر هست که سریعترین و بهترین طریق برای رسیدن به خوشبختی و عاقبت بخیری در دنیا و آخرت هست ... گاهی انسان همه عمر را می گذراند و آن مسیر را نمی یابد ... خدا کند که هریک از ما بتوانم آنرا پیدا کنیم ...

روزنگار

 سالهاست ( حدودا از ۱۳۸۲ ) که من زباله های منزل رو تفکیک میکنم ... دو سطل زباله مجزا - یک بزرگ برای زباله های خشک - یکی کوچک برای زباله های فاسد شدنی و تر ...

این روزها که به دلیل دانشجو شدن بنده - همسر و محصل بودن دخترمون زباله های کاغذی داره افزایش پیدا میکنه ... تصمیم گرفتم که زباله های کاغذی رو از سایر زباله های خشک مجزا کنم ... لذا یک کارتن داخل کمد گذاشتم برای کاغذهای ضایعاتی ...

خدا کنه علاوه بر ایجاد این فرهنگ در مردم - در خود شهرداری محترم فرهنگش به گونه ای نهادینه بشه که محلهای جمع آوری زباله های خشک بیشتر و دردسترس تری در سطح شهر تعبیه بشه ... تا بنده تو خیابون دنیال این ماشین موتوریهای شخصی جمع آوری زباله خشک دوره نیوفتم


امتحانات به سلامت تمام شد ... هرچند این ترم معدلم از ۱۹ سقوط کرد و حدود ۱۸ شد - منتهی خیلی ناراضی نیستم ...


سینوزیت امانم رو بریده - تقریبا یکروز در میون باید چندتا چندتا مسکن مصرف کنم ... گاهی تو اوج درد -دلم رو خوش میکنم که خدایا میشه این درد سهمگین کفاره اعمالم باشه و جبران آتش جهنمت!!


۱۸ بهمن مدرسه شمیم زهرا جشنواره غذا و هنر داشتند ... چه بخور بخوری بود جاتون خالی ... شمیم زهرا میگه : من از روز جشنواره پرخور شما ... میگم : خدا کنه


بیست و دو بهمن بعد از سالها به سمت حرم ثامن الائمه راهپیمایی کردم ... وقتی جهتت به سمت حرمه - حال و هوای دیگه ای داره ... 

با حضور رئیس جدید - همسرم تو فکر استعفاء است ... آیا امیدی برای برگشت به مشهد هست؟!! خدایااااااااااااااااااا

آب و هوایی سیاسی این روزهای شهر خوب نیست ... خوب نیست ... اما انتخاباته و سر سلامتی تو این شرایط هنر اولیاء خداست ... أین عمار؟!

 


این را هم بخونید بد نیست بهرام رادان و موزیک ویدیو ضد دین او

4 تا آمن

فیلسوف ، متفکر و اسلام شناس گرانقدر استاد شهید مرتضی مطهری ، زمانی که از پاریس ، از خدمت امام به ایران بازگشتند، سؤال شد، در پاریس امام راچگونه دیدید. گفت :

چهارتا آمن دیدم ۱- (آمن بربه) مکرر می فرمود: این ما نیستیم که چنین می کنیم . این دست خداست . ماکسی نیستیم ،هرچه است از عنایت خداوند است

 ۲- (آمن بهدفه )، به هدف خود ایمان دارد، بسیاری از افراد چه روحانی چه غیر روحانی خواستند امام را از هدفش باز دارند ولی هیچ کس نتوانست امام را منصرف کند

۳- (آمن بسبیله )، به راهی که انتخاب کرده ایمان دارد مثل همان ایمانی که پیغمبر صلی الله علیه وآله به هدفش داشت

 ۴- (آمن بقومه )، به این معنی که هیچ کس مثل امام به روحیه مردم ایران ایمان ندارد. گاهی گفته می شد آقا قدری یواش تر،مردم دارند سرد می شوند از پای در می آیند می فرمود: نه مردم این طور نیستند، من مردم رابهتر می شناسم .

آری انسانی که به هدف و راه و مردم خود ایمان داشته و بالاتر ازهمه دست خداوند سبحان را در همه امور می بیند و در راه خدا قدم بر می دارد. مصداق کامل ((الذین جاهدوا فینا)) است و خداوند هم وعده فرموده که (لنهدینهم سبلنا)، او به جهاد در راه خدا قیام کرد و خداوند در تمام مراحل نصرت خود را نصیبش فرمود.

برگرفته از وبلاگ سلام علی آل یاسین

فردا

فردا آخرین روز امتحانات است ...

امتحان تفسیر موضوعی دارم ... مدتی بود که به این فکر می کردم که خوندن تفسیر موضوعی ذوق و شوق رو بیشتر از خوندن تفسیر ترتیبی بر می انگیزه ... منتهی هنوز فرصت مطالعه پیدا نکردم ...

چقدر - چقدر کتاب خوب و مفید برای خوندن وجود داره ... وه که همه عمر رو بخونیم - بازم حرف برای شنیدن و خوندن هست ...

 حدیثی از حضرت امیر(ع) هست که می فرمایند ... فرصت عمر جوابگوی آموختن همه دانشها نیست ... پس اون دانشی رو بیاموزید که مفیدتر هست ...

این روزهای امتحانات - وقتی می بینم که دو روز قبل از امتحان برای خوندن یک جزوه درسی کفایت میکنه - با خودم میگم " پس من همه ترم گذشته رو چیکار کردم؟ من وظیفه داشتم برای هر درس نه یک جزوه ۱۵۰ صحفه ای که چندین کتاب جانبی مرتبط با اون رو مطالعه کنم ... واقعا چقدر راحت و بی تامل از کنار علمی که به راحتی میشه به دستش آورد و ده ها کتابی که میشه خوند - می گذرم "...

خدایا فردا چی جواب بدم - اگر پرسیدی با لحظات عمرت چه کردی؟   

روز میلاد مبارک

 

 

 

 نمیشه که روز میلاد سرور عالمیان باشه و من اینقدر خونسرد - در اثر یک هیجان کاذب قبول شدن فوق - هیچی ننویسم ... میشه؟

از همه دوستانی که زحمت کشیدند و جواب سوال پست دیشب منو دادند سپاس ...

تا اینجای کار فعلا تصمیم این شد که کارشناسی رو با جدیت بیشتری ادامه بدم و ارشد رو هم به عنوان امکانی برای مطالعات بیشتر شروع میکنم - اگر ترم اول تونستم بکشم که خوب هردوشو با هم میرم جلو ... اما اگر نتونستم - قطعا اولویت با کارشناسی خواهد بود ...

این ترم دنبال یک کلاس عربی خوب که البته بیشتر صرف و نحو کار کنه تا مکالمه می گردم  - اگر سراغ دارید معرفی بفرمایید ...

 

هفته وحدته - اما درست تو همین هفته یادت می افته که باید برای رهایی بقیع از دست وهابیت دعا کنی ... تا قلب رسول الله شاد بشه ... (حالا رئیس جمهور محترم بفرمایند دسته بندی شیعه و سنی از ناحیه شیطان است  - بلاخره آزادی بیان یعنی همین دیگه ... نمیشه که به رئیس جمهور بگیم تو حوزه ای که تخصص نداری اینقدر انسان کامل انسان کامل نکن - روی اعصابه )

حدیث از پیامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم

 لكل شیئى زكاة و زكاة الابدان الصیام
براى هر چیزى زكاتى است و زكات بدنها روزه است.

فردا یک از چهار روزیست که روزه آن خیلی ثواب داره - دعا یادتون نره ...

 

اینجوریا بود

این ترم فقط ۱۶ واحد برداشته بودم - چون ته ذهنم نیت کرده بودم برای فوق لیسانس بخونم ... دوره آمادگی ارشد دانشکده علوم حدیث رو ثبت نام کردم ... جزوه ها و برنامه درسیش که اومد - دیدم خیلی برام سخته ... من هنوز دروس زبان تخصصی و دروس تخصصی زبان عربی رو نگذرونده بودم و با وجود ضریب ۲ انگلیسی و ضریب ۴ عربی - خیلی بعید به نظر میومد که تو این زمان کم- بتونم موفق بشم ...

نیمه های مهر یک کامنت خصوصی از خانومی که نمی شناختم داشتم که از من خواسته بود منابع کنکور ارشد فراگیر پیام نور رو براش ایمیل کنم ...

براش نوشتم که "شرمنده من فراگیر شرکت نکردم"

ایمیل رو که زدم- رفتم سایت پیام نور و دیدم که وقت اضافه ثبت نام آزمون ارشده ... دل زدم به دریا و ثبت نام کردم ... ( کلا من در امر ثبت نام خیلی ید طولایی دارم)

منابع: ۶ کتاب علوم حدیثی و علوم قرآنی بود ... منتهی از زبان انگلیسی و زبان عربی خبری نبود ... فقط یکی از منابع تفسیری باید از کتاب زبان عربی مطالعه میشد ( البته من قاچاقی از ترجمه فارسی مطالعه کردم)...

روزی ۳۰ صفحه مطالعه رو شروع کردم ... دیدم من که واحد کم برداشتم ... کنکور سراسری رو هم که بی خیال شدم ... این منابع هم همشون دوست داشتنی و خوندنی هستند ...

این یک راز بود بین خودم و خودم - چون من تجربه برنامه های ناموفق زیاد داشتم...

۲۴ آذر امتحان برگذار شد 

امروز نتایج اعلام شد

و من الحمدالله دانشگاه پیام نور تهران قبول شدم - ورودی بهمن ۹۱...

حالا یک سوال؟

آیا دوره کارشناسی رو هم ادامه بدم (با توجه به اینکه الان ترم ۴ کارشناسی هستم)؟ یا همه وقتم رو صرف ارشد کنم؟

جواب این سوال همین امشب برام مهمه - چون فردا دوتا امتحان پایان ترم کارشناسی دارم